کــــــــوتــاه

✿ پـنجـــــره ای رو بـــه خــــــدا ✿

عبادت از سر وحشت واسه عاشق عبادت نیست پرستش راه تسکینه ؛ پرستیدن تجارت نیست

کــــــــوتــاه

حرف از دریـــا شد ...

 

ماهی به آب بده ...

 

میترسم تا زمستان بعد، از گوشه ی چشمانم موج بزند ...

 

اینبار... بدون هیچ قانونی ...

 

باران می بارد...

 

چه افطاری ..!



نظرات شما عزیزان:

sara
ساعت18:57---25 مرداد 1393
.

میخوانمت در بلندی که خودت بلند ترینی

میخوانمت به مهربانی که خود مهربان ترینی

میدانمت به رحمتت که خودت رحیم ترینی

میدانمت به بزرگی که خودت بزرگترینی

همه این میخوانمت ها و میدانمت ها بهانه ای هست تا بگویم

” خدایا ” دوستت دارم


مسعود
ساعت16:24---19 مرداد 1393
سلام ابجی محیای گلم
ببخشید دیر بهت سرزدم
منم اپم
بازم بیا پیشم
منتظرت هستم
پاسخ: سلام داداش، اشکالی نداره، چشم اومدم


مـعـشـوق بـی هـمـتـا
ساعت22:24---6 مرداد 1393
سلام عزیزم.عیدت مبارک

مسعود
ساعت4:51---28 تير 1393
اگر از عکس هم استفاده کنی خیلی بهتر میش ب نظرم!!!!!!!!!

پاسخ: چشم


مهتاب
ساعت15:22---21 تير 1393
رسم زندگی این است

یک روز کسی را دوست می داری

و روز بعد تنهایی

به همین سادگی

او رفته است

و همه چیز تمام شده است

مثل یک مهمانی که به آخر می رسد

و تو به حال خود رها می شوی

چرا غمگینی؟

این رسم زندگی است...


بهارنارنج
ساعت3:04---21 تير 1393
دلم پر از زخم هایی است که قرار است هر

وقت که بزرگ شدم از یاد ببرم...


ممنونم از حضورت


مهتاب
ساعت12:14---20 تير 1393


بهارنارنج
ساعت23:44---19 تير 1393
اینجا زمــین است...

بدبخت ها را مستند میکنند،

خوشبختـی را سـریـال

و از جدایـی ها فیلـم سینـمایــی مــی ســازند !
پاسخ: واااای چقد قشنگ بووووووود


مریم
ساعت2:30---19 تير 1393
بسیار عالی

Kh
ساعت4:14---17 تير 1393
سلام
اگر مايل هستيد 

براي شادي روح بانوي بزرگ اسلام حضرت خديجه
سوره ي يس بخونيد 

پاسخ: چشم حتما :)


سحر
ساعت11:46---14 تير 1393

دلم برات شده بود " . "
خوب شد که اومدی محیا جونم
پاسخ: قربونت برم سحر عزیزم


sepanta
ساعت18:05---13 تير 1393
کوه پرسید ز رود ، زیر این سقف کبود
راز ماندن در چیست؟ گفت : در رفتن من
کوه پرسید و من؟ گفت : در ماندن تو
بلبلی گفت : و من ؟
خنده ای کرد و گفت : در غزلخوانی تو
آه از آن ابادی که در آن کوه رود
رود ، مرداب شود ، و در آن بلبل سر گشته سرش را به گریبان ببرد
و نخواند دیگر
من و تو بلبل و کوه و رودیم
راز ماندن جز
در خواندن من ، ماندن تو ، رفتن یاران سفر کرده ی مان نیست
بدان !


بهارنارنج
ساعت14:34---13 تير 1393
چه جمعه ها که يک به يک غروب شد نيامدي...
چه بغض ها که در گلو رسوب شد نيامدي
تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام...
دوباره صبح، ظهر، غروب شد نيامدي
اللهم عجل لوليک الفرج.
پاسخ: اللهم عجل لولیک...


Kh
ساعت9:18---13 تير 1393
>> آقاي خاص<<
ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت
دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت
مانند مرده ای متحرک شدم بیا
بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت
می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر
دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت
دنیا که هیچ,جرعه ی آبی که خورده ام
از راه حلق تشنه ی من مثل سم گذشت
بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده ایم
از خیر شعر گفتن , حتی قلم گذشت
تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم
یک گوشه بغض کرده , که این جمعه هم گذشت...
مولا شمار درد دلم بی نهایت است
تعداد درد من به خدا از رقم گذشت
حالا برای لحظه ای آرام می شوم
ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت
اللهم عجل لولیک الفرج

پاسخ: خیلی عالی بود ممنونم


مریم
ساعت23:33---12 تير 1393
چه ابتدای سطر...
چه انتهای سطر...
دلتنگ نقطه چین توام
باران...
عالی بود محیا جان!
پاسخ: ممنونم گل من


شهاب الدین
ساعت23:06---12 تير 1393
چشم من منتظر و بارانی
مانده پشت همه ی پنجره ها
راهی اندازه یک جمعه فقط
مانده تا زمزمه ی پنجره ها
تا نیایی دل بی طاقت من
به خودش رنگ عدم می گیرد
پا به پای همه ی منتظران
عصر آدینه دلم می گیرد...
****************
سلام..طاعات و عباداتتون قول درگاه حق..
پاسخ: طاعات و عبادات شما هم قبول باشه ممنون از حضورتون


بی نشان
ساعت19:29---12 تير 1393
شکر کن نعمت باران را در کویر خشک لوت یک قطره آب هم کیمیاست هرچند در برهوت ریگ هم زیباست

باران
ساعت18:54---12 تير 1393
باران می بارد چه افطاری ای شود
خوش به حالتون اینجا خبری از بارون نیست
پاسخ: اینجا بارون زیاد میاد... مرسی که اومدی گلم


مهتاب
ساعت15:12---12 تير 1393

توی شیرینی ، تو اول ، قند دوم می شود
مزه سوهان اعلا پیش تو گم می شود
بین قطاب و گز و نقل محلی ساده است
حدس اینکه طعم لب های تو چندم می شود
روزها رد می‌شود، چشمت شرابی کهنه‌تر
پلکهایت کم کَمک تبدیل به خُم می‌شود
هر کجا ساکن شوی در نقشه، مانند شمال
جمعیت آنجا گرفتار تراکم می‌شود
چشم بسته، هر کسی بویت کند توی سرش
باغهای پرگُلِ قمصر تجسم می‌شود
ماه را جای تو می گیرم نمی دانم چرا
اینقدر این روزها سوءتفاهم می شود!
دود کن اسپند را، چشم حسود از دیدنت
شورِ شور، اصلا دو تا دریاچه‌ی قم می‌شود
وقتِ شرعی، لطف کن از پیش مسجد رد نشو
موجبات سستیِ ایمان مردم می‌شود
وسوسه یعنی تو ! شالیزار هم یعنی بهشت
بیخودی آدم دچار سیب و گندم می شود...

" جواد منفرد "
هنوزم بارون میاد اونجا؟؟
پاسخ: آره مهتاب جون، مرسی بابت این شعر گلم


مهتاب
ساعت15:08---12 تير 1393
بی تو مهتاب شبی... نه ..... شب بارانی بود

رشت، آبستن یک گریه ی طو لانی بود

راه می رفتم و هی خون جگر میخوردم

در سرم فکر و خیالی که نمیدانی بود

لشکر چادر تو خانه خرابی ها کرد

چادرت چشمه ای از دوره ی ساسانی بود

آه در یاب مرا دلبر بارانی من

ای که معماری ابروی تو گیلانی بود

توبه ها کردم و افسوس نمیدانستم

آخرین مرحله ی کفر، مسلمانی بود

همه ی مصر به دنبال زلیخا بودند

حیف، دیوانه ی یک برده ی کنعانی بود
پاسخ: " گیلان " :)) داره بارون میاد عزیزم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ پنج شنبه 12 تير 1393برچسب:, ] [ 14:49 ] [ محیا ] [ ]