✿✿✿

✿ پـنجـــــره ای رو بـــه خــــــدا ✿

عبادت از سر وحشت واسه عاشق عبادت نیست پرستش راه تسکینه ؛ پرستیدن تجارت نیست

✿✿✿

ما منتظر تو نیستیم آقا جون // تنها همه انتظار داریم از تو

 

کدام نسیم این چنین دلها را با خودش برده، که چشم ها هم

برای دیدنش معرکه میگیرند ؟...

و چه دشتی حوصله ی ریختن گرداب را در بی نهایتِ سبزش

داشت، که آدمک ها را پا بست علفزار هایش کرد ؟...

کدام قاصدک را به دیار نزدیک تو، بفرستم

چون باز هم دور میشود ...

دورِ دور ...

چه عمقی قلب ها را تجزیه ی مهربانیت کرده

که فرایندش هنوز هم مبهم است ...

مبهمِ مبهم...

                         اللهم عجل لولیک الفرج

 



نظرات شما عزیزان:

ایرانمنش
ساعت14:12---13 مرداد 1393
سلام محیا جان . مطالبت قشنگه .بی معرفت نباش به من هم سر بزن و برام نظرت را بذار
دل من رفته نشسته سر جاده ی عشق تا تو بیایی آقا
به گمانم تو از این جاده و راه می آیی
گفته ام دل به دل از خانه ی دل به تمام دلها
که همه گل بگیرند ، سر جاده نشینند ، تا تو بیایی آقا !


sara
ساعت16:59---3 مرداد 1393
سلام مطالبه خیلی زیبایی داری خیلی زیبا یی داری تبریکمیگم بهت
پاسخ: ممنونم عزیزم لطف داری


Kh
ساعت10:17---30 خرداد 1393

چشم به جاده دوختن شد پیشه ام


جمعه ایی دیگر!
"و من انگار گیاهی کوچک ... و تو آن نور که از دور به من میتابی ..."
این جمعه هم زنده ماندم و  دیدم
 اما ... "ترسم که شعر سنگ مزار من این شود ... او هم جمال یوسف زهرا ندید و ... رفت ..."
 آی عشق ... ادرکنی

پاسخ: یا مهدی ادرکنی.. اللهم عجل لولیک الفرج


آخرین منجی ... آخرین یار♥
ساعت2:53---12 خرداد 1393
سلام
این اعیاد زیبا را به شما و تمام شیعیان جهان تبریک می گویم

پشیمانی ابلیس در واقعه ی عاشورا !؟؟
پدر آیت الله سید محمدتقی مدرسی نقل می کند:
عصر عاشورای سال 61 هجری ، شیطانک ها دیدند که ابلیس
سرکرده ی آنان ، به سر و صورت می زند و می گرید
گفتند:
امروز که تو باید خوشحال باشی از چه رو پریشانی و گریان؟
گفت:
اشتباه بزرگی کردم که این جماعت را واداشتم که حسین را بکشند
گفتند:چطور؟
مگر تو نمی خواستی این جمع به ظاهر مسلمان ،
راهی جهنم شوند؟ و مگر نشدند؟
گفت:چرا چنین شد
ولی از این نکته غفلت کرده بودم که با این کار ،
باب رحمت الهی به روی مردم باز می شود
هرکس به نحوی خود را در دستگاه امام حسین [علیه السلام]
جای می دهد و از شفاعت او بهره مند می گردد.
منبع:داستانهای روح فزا ص 127


میلاد
ساعت10:53---17 ارديبهشت 1393
سلام . وبلاگت عالیه .میتونم از نوشته هات را نوشت بردارم واس وبلاگ خودم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگ میشه جوابشو ب ایمیلم بفرست.
ممنون


SARA
ساعت2:19---9 ارديبهشت 1393
خیلی زیبا بود گلم به منم سر بزن

حدیث
ساعت11:20---6 ارديبهشت 1393
عالی بود

فاطیما
ساعت17:38---26 فروردين 1393
سلام لینکتون کدم لینکم کنید

سارا
ساعت10:03---18 فروردين 1393
آقا اجازه!
دست خودم نیست خسته‌ام!
در درس عشق
من صف آخر نشسته‌ام!
یعنی نمی‌شود كه ببینم سحر رسید؟
درس غریبِ غیبت كبرا به سر رسید.
آقا اجازه!
بغض، گرفته گلویمان؛
آنقدر رد شدیم كه رفت آبرویمان
استاد عشق!
صاحب علم!
گل بهشت!
باید كه مشق نام تو را تا ابد نوشت!

با چشم شهر خود ما را زليخا ميكني

يعقوب چشمان مرا تنها تو بينا ميكني

ديگر نميداند كسي فرق ترنج و دست را

يوسف, تمام شهر را داري زليخا ميكنی


مهسا
ساعت18:55---14 فروردين 1393
........یا امام زمان .........همتا هم نداری که وقت نبودنت به دلم وعده بدهم شاید (مثلش) را پیدا کنم اقای بی همتای من بیا
پاسخ:اللهم عجل لولیک الفرج


ريحانه
ساعت9:37---8 فروردين 1393
خيلي زيبا بود عزيزم

گلی
ساعت17:45---7 فروردين 1393
میدانی دوست من ؟

شیشه های شکسته ، تعویض می شوند …

پل های شکسته ، تعمیر !!!

اما...

آدم های شکسته ، فراموش !!!


پاسخ: زیبا بود :))


فاطمه
ساعت9:41---28 اسفند 1392
سال نومی شود.زمین نفسی دوباره می کشد.برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند

و پرنده های خسته بر می گردند و دراین رویش سبز دوباره...من...تو...ما...

کجا ایستاده اییم.سهم ما چیست؟..نقش ما چیست؟...پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟...

زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و

چون همیشه امیدوار وسال نومبارک...
پاسخ: مرسی عزیزم، عید تو هم مبارک


Kh
ساعت8:49---28 اسفند 1392
درآستانه سال نو

تنها خداست که میداند “بهترین” در زندگیت چگونه معنا میشود! همان را برايت آرزومندم
پاسخ: ممنونم، با آرزوی بهترین ها برای شما


ريحانه
ساعت23:38---27 اسفند 1392
سلام ناناسم مثل هميشه زيباست فدات شم.شايد نباشم پيشاپيش عيدت مبارك گلكم
پاسخ: سلام عزیزم، مرسی گلم. عیدت مبارک :)))


باران
ساعت23:22---27 اسفند 1392
راستی آپم گلم
پاسخ: اوووومدم :)


باران
ساعت23:02---27 اسفند 1392
دستت را به من بده تا از آتش بگذریم،آنها که سوختند همه تنها بودند...چهارشنبه سوری مبارک


سلام گلم مثل همیشه عالی.خوشحالم که برگشتی قلمت سبز<img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(8).gif" width="18" height="18">
پاسخ: سلام گلم، مرسی عزیز


☂ پســــرک بــــــارانــﮯ ☂
ساعت21:52---27 اسفند 1392
ما منتظر تو نیستیم آقا جون // تنها همه انتظار داریم از تو
واقعا زیباست
اللهم عجل لولیک الفرج


مهتاب
ساعت11:49---27 اسفند 1392
سلام عزیزم

خوبی گلم؟

خوب شد که اومدی دلم برات یه ذره شده بووووود
پاسخ: سلام مهتاب گل من، مرسی خودت خوبی؟ منم همینطور :))


مهتاب
ساعت11:48---27 اسفند 1392
مثل "ما ه" ی که شب از حوضچه جان می گیرد

قلب من لحظه ای از تو ضربان می گیرد

پیش تو دفترم از حس تغزل پر شد

طبع شعرم که تو باشی جریان می گیرد

از تب عشق گریزان شدم اما باتو

کوه خاموش که باشد فوران می گیرد

سبک نقاشی چشمان سیاهت سخت است

چند سالی ست دل "فرشچیان " می گیرد

آرش از پلک تو سرنیزه و انگار هنوز

دارد از حالت ابروت کمان می گیرد...

تا شکارم بکنی آه که عاشق شده ام

تیر تو قلب مرا باز نشان می گیرد

شده ام بره در آغوش تو گیر افتادم

آه ... یک روز تو را آه ... شبان می گیرد



زهرا غفاری
پاسخ: عالی بود، شعرای معاصر واقعا قشنگن


نرگس
ساعت11:04---26 اسفند 1392
محیا خانم سلام...دلمون براتون تنگ شده بود..خوب شد که دوباره برگشتین..بازم مثل همیشه خیلی قشنگ بود
پاسخ: سلام، خیلی ممنونم، شما لطف دارین


sepanta
ساعت21:11---25 اسفند 1392
اللهم عجل لولیک الفرج

sepanta
ساعت21:05---25 اسفند 1392
سلام
ممنون که بهم سرزدید
مرسی واسه پست زیباتون


sajjad
ساعت6:47---25 اسفند 1392
من شيعه شدم رها ز هر قيد / در دام محبتت شدم صيد / مادر بخدا نمي فروشم / يک لحظه روضه ات به صد عيد ... ايام جانسوز فاطميه بر تمامي شيعيان تسليت باد

sajjad
ساعت6:46---25 اسفند 1392
سلام دوست عزيز وبلاگ بسيار عااااااااااالي داريد..به وبلاگ ما هم سر بزنيد ..خيلي دوس دارم باهاتون تبادل لينک کنم..اگه ميشه ، لطفا مارو با عنوان**عاشقانه هاي من از خدا مي گويند**لينک کن وبهم خبربده...ياهم بگو اول من لينکت کنم بعد شما ما رو لينک کن..ممنون از وبلاگ مفيدتون
پاسخ: سلام خیلی ممنونم از لطفتون، لینک شدین


Kh
ساعت22:16---24 اسفند 1392
سلام ايام تسليت
آرام باش، توکل کن، تفکر کن، سپس آستينها را بالا بزن، آنگاه

دستان خداوند را مي بيني که زودتر از تو دست به کار شده است . . .


سحر آریایی
ساعت21:36---24 اسفند 1392


بوی صدای گرم تو را تا چشید چشم

دل را به کوچه باغ تماشا کشید چشم

صبح و سکوت و شعله و شب را به هم سرشت

وقتی خدا برای تو می آفرید چشم

اصلا برای چشم تو آمد پدید ناز

اصلا برای ناز تو آمد پدید چشم

کم در هوای آمدنت می پرید پلک؟

کم روی سبزه های تنت می چمید چشم؟

امروز روزیم شب چشم سیاه توست

حالا کجاست بخت سیاه سپید چشم

ای روزگار روز مرا عاشقانه کن

من باز کرده ام به تو با این امید چشم

لب تر کنی که با همه ی هستی ات بمیر

از هست و نیستم همه خواهی شنید: «چشم!»


حسن دلبری




سحر آریایی
ساعت21:33---24 اسفند 1392
میان جنگل های کاج
هر نیمکت خالی
می تواند جای تو باشد
و اینجا
چقدر نیمکت خالی هست



سحر آریایی
ساعت21:33---24 اسفند 1392
زیر پنجره‌ی اتاقم
«مــرا ببوس» را می‌خواند
آواز ‌خوان کوچه‌های شب.
می‌بوسمت
و طرح لب‌هایم می‌ماند
روی غبار سرد شیشه!



سحر آریایی
ساعت21:32---24 اسفند 1392

نه منت دریا را می کشم

نه بی تابی ِ جنگل را می کنم
همه را برای تو می آورم...
اگر تو به ارتفاع چوبی این سقف قناعت کنی
یقین، دنیا را درون کلبه ای جای داده ام
بی آنکه هیچ جغرافیایی از حقیقت

به اندازه آغوش تو خبر داشته باشد.


سحر آریایی
ساعت21:31---24 اسفند 1392

دستهای تو

آغوش تو

نگاه تو

جنگ سرد است

من ولی

بی اسب

بی سلاح

آرام در غروب

گم می شوم



منیره حسین پوری




سحر آریایی
ساعت21:30---24 اسفند 1392
سلام محیا جانم



خوشحالم دوباره میبینمت



عزیزم چه زیبا نگارنده ای شد

احسنت



اللهم عجل لولیک الفرج



در امان مهر یکتا خدای مهربانی

بهترین ها از آنت




پاسخ: سلام سحر عزیزم، مرسی گلم لطف داری :))


هومن
ساعت21:25---24 اسفند 1392
سلام آفرین هدفت تو وبلاگتو خیلی دوست دارم نوفق باشی،
پاسخ: ممنونم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ شنبه 24 اسفند 1392برچسب:, ] [ 12:5 ] [ محیا ] [ ]