یک استکان چای(داستان کوتاه)
سوز سرما، امانش را بریده بود...
پیر مرد بیابان نشین خمیده، آرام از جایش بلند شد.
دستان خشکیده از فرط خستگی را بالا برد... رو به آسمان
تشنه بود و گرسنه...
از خدا جز صبر، هیچ طلب نکرد...
هوا گرگ و میش بود و وقت افطار... نزدیک...
چه عالمی دارد، افطار با اشک...
و چه رازی نهفته در هم صدا بودن یک نوای آرام با باد...
چراغ های آسمان دیگر رو به خاموشی بود...
و پیر مرد از زمین اخراج شده بود...
باید آن روز را در آسمان افطار میکرد...
با یک استکان چای گرم.
نظرات شما عزیزان:
ممنون ک با حضورت دروبم حمایتم میکنی
منتظر اپ های بعدیت هستم
منم اپم
نظر یادت نره
.gif)
.gif)

پاسخ:سلام.ممنونم از راهنمایی خوبتون

پاسخ:سلام.خیلی ممنون از انتقادی که داشتید.اما من خواستم یه حدی از سختی رو نشون بدم از فردی که فقط رضای خدا واسش مهمه و به سختی ها فکر نمیکنه و اینکه جز خدا هیچکی نمیتونه به انسان کمک کنه.

.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
پاسخ:ممنونم

زیبا بود
واقعا این مطالب رو خودت مینویسی؟؟
پاسخ:ممنونم.همچنین شما.بله خودم مینویسم.

بسیار زیبا بود ممنون
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)

.gif)
.gif)
پاسخ:چشم هر وقت چیزی به ذهنم خطور کرد مینویسم :)
به بلندا بنگر، به بلندای عظیم
به افق های پر از نور امید
و خودت خواهی دید
و خودت خواهی یافت خانه دوست کجاست
خانه ی دوست در آن قلب پر از نور خداست
و فقط دوست، خداست !
پاسخ:ممنونم خدیجه جان بسیار زیبا بود
.gif)
به وبلاگ منم سر بزنید
.gif)
پاسخ:رو چشم
پاسخ:ممنونم عزیزم

سال اولی هستی؟
پس روز دانشجو مبارک
امیدوارم به شغل دلخواهت برسی
پاسخ:سلام آره مرسی ممنونم(:
.gif)
پاسخ:سلام عزیزم.مرسی گلم.دشمنت شرمنده(:
پاسخ:سلام چشم حتما،خوش اومدین
يه سؤال مطالب رو خودتون مي نويسيد؟
جمله اي زيبا از علامه حسن زاده آملي تقديم به شما :
الهى، آن كه در نماز جواب سلام نمي شنود، هنوز نمازگزار نشد ؛ ما را با نمازگزاران بدار.
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
پاسخ:سلام،بله مطالب رو خودم می نویسم،خیلی ممنون

خسته شدم بس که گفتم پروفایلتو تکمیل کن و تو نظرمو حذف کردییییییییییی
بابا چرا حذف میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟
پروفایل بذاااااااااااااار
اگه این نظرو حذف کنی دیگه قهر
.gif)
پاسخ:خب بابا...

خیلی جالب و قشنگ بووووود
.gif)
.gif)